۱۳۸۹ مرداد ۲۲, جمعه

چرا؟

-چرا؟
-چی چرا؟
-چرا روزه نمی گیری؟
-تو بگو چرا می گیری؟
- چون خدا گفته ، پیامبر سفارش کرده...
-همین؟
- نه ...خوب ببین من تحقیق کردم که روزه برای بدن مفیده
-یعنی اگه 15 ساعت گرسنگی بکشی برای بدنت مفیده؟...تحقیقت را بگو ببینم
-همین دیگه ...روزه برای بدن مفیده...این تحقیقمه
-!!!
 ،خوب می گی چون پیامبر گفته روزه می گیری...یعنی اگه پیامبر هر کاری بگه انجام بدین،با کله قبول می کنی؟
-خب نه...من که می گم تحقیق هم کردم
- آهان حواسم به تحقیق بسیار غنیت نبود (:
-حالا تو بگو چرا  ؟
-آآآآآآآه(در حین آه کشیده داشتم به این فکر می کردم که چی بگم که پس فردا نخوام تاوانش را پس بدم ،چی بگم که باهام دشمن نشه.وقتی برای من هنوز وجود خیلی چیزها اثبات نشده چجوری برای رضای اونها روزه بگیرم؟اما این را که نمی تونم بهش بگم...چی بگم بهش ...چی بگم بهش...چی ...چی...چی بگم؟؟؟...)روزه نمی گیرم چون دیگه احساس خوبی با روزه گرفتن بهم دست نمی ده...چون دیگه دوست ندارم بگیرم...
همون اندازه که حرفای اون برای من غیر منطقی می رسید...حرفهای من هم برای اون

۴ نظر:

آسمانی گفت...

سلام اگه موافقی وبلاگ قشنگتو لینک کنم.
اگه میخواستی منو با اسم به سوی آسمان بلینک.

مهربون گفت...

سلام
نگین جان خانمی شکی که آدم دنبالش نره گناهه.منظورم اینه که اگه بخوای دلیل همه ی ندونسته هات رو بدونی باید بری دنبالش!
از هر راه و طریقی که میشه!
اگه نمی دونی روزه گرفتن واسه چیه خودت باید بری و بفهمی! حرف هیچ کس هم نباید بپذیری تا واسه خودت ثابت بشه!
چرا خودت نمی ری اون طور که باید تحقیق کنی؟؟؟
خدا رو شکر الان ماییم و این همه امکانات...
موفق باشی

عموفیروز گفت...

این یه حس کاملا مشترکه.
من هم همین امسال دقیقا همین جوابا رو تو ذهنم ساخته و پرداخته میکنم و البته یه ترس و یا بهتره بگم رودروایستی نمیذاره به زبون بیارمشون.
خیلی مشترکه.
اون مطلب قبلیتم خیلی دوست داشتم. اون احساسات دخترانه دقیقا یه معادل پسرانه داره و اونم تو ذهن منه. تکت تک کلماتش.
البته یه کم کهنه تر و خسته تر.
راستی کجا روزنامه نگاری میخونی؟

ارغوان گفت...

نمي تونم درباره ي اين پست هيچ نظري بدم.....مي فهمي كه....!؟:-((