۱۳۸۹ بهمن ۱۴, پنجشنبه

مربوط به تحولات اخیر در تونس، مصر،لیبی ،الجزایر ،سوریه،عربستان سعودی و شاید ...

ظریه ی موجی بودن انقلاب:
-ـ2- انقلاب های 1848: انقلاب های سال 1848 که اروپا را فرا گرفت، از پاریس آغاز شد.وقتی انقلاب در پاریس به پیروزی رسید و در 24 فوریه 1848 جمهوری اعلام شد، این اقیانوس به دیگر شهرهای اروپایی سرایت کرد و  به فاصله ی کوتاهی همه را فرا گرفت: 2 مارس انقلاب جنوب غربی آلمان را فتح کرد، 7 مارس در باواریارا، 11 مارس در برلین، 13 مارس در وین و مجارستان، 18 مارس در میلان.به تعبیر دیگر، این انقلاب ده کشور کنونی(فرانسه، آلمان، اتریش، ایتالیا، چک، اسلواکی، مجارستان، بخشی از لهستان، یوگسلاوی سابق، و رومانی) را در  چنگال خود گرفت.اما ظرف چند ماه همه ی این انقلاب ها شکست خوردند و در طی 18 ماه همه ی رژیم های سقوط کرده(جز فرانسه) به سر کار خود باز گشتند.به گفته ی اریک هابسبام، مورخ مارکسیست انگلیسی، برخی از این رژیم ها- مثلاً امپراطوری هابسبورگ- به "قدرتی عظیم تر از هر وقت قبل" دست یافتند. هزاران انقلابی را به فجیع ترین نحو ممکن کشتند، و دهها برابر آن را تبعید و زندانی کردند. پیروزی های سریع، وسعت باور نکردنی، وعده های بزرگ، فضای آرمانشهری/رومانتیک، و شکست در سریع ترین زمان ممکن؛اینها مهمترین ویژگی های انقلاب های 1848 را تشکیل می دادند.
2-ـ2- انقلاب های 1989: اما دومین شاهد و قرینه ای که ایرانیان را امیدوار می سازد، انقلاب های اروپای شرقی سال 1989 است که در زمانی اندک به پیروزی رسیدند. در دویستمین سالگرد انقلاب 1789 فرانسه، از ماه اوت تا پایان سال، رژیم های کمونیستی لهستان، چکسلواکی، مجارستان، رومانی، بلغارستان و جمهوری دموکراتیک آلمان، بدون شلیک گلوله ای- به استثنای رومانی- فروپاشیدند. بعد هم نوبت اتحاد جماهیر سوسیالیستی شوروی فرا رسید که در دسامبر 1991 از صحنه ی تاریخ محو شد. اما در کنار این نمونه های موفق باید از چین یاد شود که رژیم کمونیستی حاکم در سال 1989، مخالفان را به شدت تمام در میدان تیان آنمن به گلوله بست و به انقلاب آرام آنان پایان داد.
شاید حرکتی که از تونس آغاز شده است، مشابه انقلاب های 1989 باشد.اینک نیز شاهد آنیم که با تقلید از محمد البوعزیزی تونسی که خود را به آتش کشید، در مصر و عربستان سعودی و موریتانی و الجزایر افرادی خود را به آتش کشیده و در شهرهای کشورهای عربی (اردن، الجزایر
، مصر، عربستان سعودی، و...) تظاهرات اعتراضی مشابه برگزار می گردد


- نظریه ی اشاعه: 
این نظریه مدعی است که وقتی رژیمی خودکامه فرو می پاشد و رژیمی دموکراتیک جایگزین آن می شود، عمل انجام شده برای بقیه ی جوامع دیکتاتوری الگو قرار گرفته و دموکراسی بدینترتیب اشاعه می یابد.گذار موفق در یک کشور/منطقه، و سرمشق قرار گرفتن آن، موجب اشاعه ی فرایند گذار به دموکراسی در دیگر جوامع می شود.نظریه ی اشاعه به ویژه ناظر بر کشورهایی است که در یک منطقه ی خاص در کنار یکدیگر زندگی می کنند. به تعبیر دیگر، وقتی نظامی غیردموکراتیک فرو می پاشد، فشار بر نظام های خود کامه ی موجود، در سطح جهانی افزایش می یابد.
 منبع :قسمتی از مقاله ی اکبر گنجی در روز آنلاین

۱ نظر:

سولماز گفت...

سلام دوست عزیز
انقلابی که اساس بنیان آن تحول در جهت دمکراتیک شدن سیستم پیش می رود صرف گرفتن بار مثبت دمکراسی زیبا و دلنشین می شود اما فراموش نکنیم جمهوری چیز کمی نیست اما کدام کشور انقلاب کرده به درستی میداند چه چیز بعد از انقلاب می خواهد مردم در انقلاب فقط میدانند چه چیز را نمی خواهند اما به درستی نمیدانند چه چیز می خواهند حکومت مردمی باید به تمام خواسته های مردم بر پا باشد نه آنچه در حوزه های دیگر تعیین شده و مردم را از الک خود بیرون بریزد انقلاب اگر همان تحول در جهت دمکراسی درست است بسیار زیباست اما اگر در جهت فروپاشی و جایگزینی دیکتا توری دیگری است نازیباو مخرب است نمونه این نوع انقلاب را در کشور خودمان دید ایم انقلابی که نقش رهبری بیشتر از انقلاب کنندگان اهمیت داشته انقلابی که مردمی بود اما حکومتی شد. بهتر است خیلی خرسند از انقلابی دیگر نباشیم زیرا تا من و شما ندانیم چه جامعه ای می خواهیم هیچ تحولی ما را به سمت و سوی پیشرفت نخواهد برد اگر بدانیم چه چیز می خواهیم و سیستم یکپارچه مردمی بر مبنای حقوق بشر و دمکراسی بنا خواهیم کرد دیگر نگران گونه ای شدن هیچ نوع انقلابی نخواهیم بود ترویج انقلاب در شرایط نا آگاهی توده ها کاری بس نازیباست نمیدانم سمت و سوی این حرکت به کجا خواهد بود اما تا آگاهی در بین توده های مردم افزایش نیابد هیچ انقلابی بهتر از انقلاب ما را تجربه نخواهند کرد....
شاد باشی دوست عزیز